09 10 2018 344251 شناسه:
image
یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین عمادی؛

دروغگویی از منظر عقل

دروغ از بدترین معایب، زشت ترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است و از رذایل اخلاقی و از گناهان کبیره محسوب می گردد. حجت الاسلام و المسلمین سید کمال الدین عمادی عضو هیئت علمی بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در یادداشت خود با عنوان «دروغگوئی از منظر عقل» از منظر متفاوتی به مساله دروغ و دروغگویی...

 دروغ از بدترین معایب، زشت ترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است و از رذایل اخلاقی و از گناهان کبیره محسوب می گردد.

حجت الاسلام و المسلمین سید کمال الدین عمادی عضو هیئت علمی بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در یادداشت خود با عنوان «دروغگوئی از منظر عقل» از منظر متفاوتی به مساله دروغ و دروغگویی پرداخته است که در ادامه توجه شما را به آن جلب می کنیم:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الإمام الكاظم(علیه السلام): «یا هِشَامُ إِنَ‏ الْعَاقِلَ‏ لَا یكْذِبُ»[1]‏؛ ای هشام همانا انسان خردمند دروغ نمیگوید!

 صدق یکی از فضیلت های برجسته اخلاقی است که در برابر آن کذب (دروغ گوئی) است و متاسفانه از رذیله های پرتکرار در جوامع بشری است، با کمال تاسف جامعه ما نیز شدیدا از این معضل اخلاقی اجتماعی رنج می برد که برای رفع این معضل اخلاقی نیازمند اجرای برنامه هماهنگ و فراگیر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.

 در این مقام به دلیل اختصار، تنها از دیدگاه عقلانی به این رذیلت می پردازیم:

مرحوم سید مرتضی(م 436 ه) از فقهاء و متکلمین مشهور شیعه در این باب می فرماید؛ به تحقیق قباحت دروغ گویی را از طریق عقل دانستیم [2] مرحوم محقق حلی(م676 ه) از فقهای بزرگ و صاحب نام شیعه است در این باره می­فرماید؛ آنچیزی که عقل به نحو وجوب بر آن دلالت دارد بازپس دادن امانت است اما موردی که دلالت بر قباحت میکند ظلم و دروغ گویی است. [3]همچنین مرحوم شیخ اعظم انصاری ره (م1281 ه)می فرماید؛ دروغ گویی نزد همه خردها و ادیان دارای حرمت بدیهی است. [4]

اما برخی از بزرگان در دلالت عقل در این مقام مناقشه کرده و فرموده­اند: کذب به عنوان اوّلی و «بما هو کذب» عقلا حرام نیست، بلکه در صورتی حرام است که مفسده­ای بر آن مترتب باشد به عنوان مثال اگر کسی بگوید فلان دریا دارای چند تا ماهی است، هیچ اثر عملی و سوئی بر آن مترتب نیست و لذا عقل حکم به حرمت آن نمی کند.

حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته) در نقد این سخن می فرماید؛ این مناقشه ناتمام است چون همان طور که گاهی فساد بیرونی است، گاهی هم درونی است. همین که انسان روحش را طوری عادت دهد که دهان که باز می کند خلاف واقع به زبانش جاری شود، چنین چیزی موجب تنزل روح است « الْكَذِبُ یرْدِی » [5] و نزد عقل قبیح است.

 شایسته یادآوری است که عقل هم که فتوا به وجوب و حرمت نمی دهد بلکه فتوا به حسن و قبح می دهد. وقتی عقل امری را قبیح دانست و آن را موجب نقص در انسانیت انسان برشمرد، حرمت از آن انتزاع می شود. چنانچه اگر عقل فتوا به کمال و حُسن یک شئ داد و این حُسن به نصاب لازم رسید وجوب انتزاع می­شود و اگر نرسید، استحباب انتزاع می­شود.

این طور نیست که اگر دلیل نقلی بر حرمت کذب دلالت کرد، عقل ملاکش را نفهمد یا آن را منحصر در مواردی بداند که مستلزم مفسده است، بلکه عقل به اطلاق، حرمت می فهمد، همان گونه که سرقت، خیانت و ظلم را قبیح و رد امانت و عدل را حسن می شمارد. همین محرومیت از کمالات و حقائق بالاترین مفسده ها است. مفسده منحصر در امور مادی نیست و اگر چیزی برای روح انسان مضر بود نیز، عقل فتوا به حرمت می دهد.

شایان توجه است که صدق ذاتا حسن و کذب ذاتا قبیح نیست، اما همان طور که عدل و ظلم ذاتا حسن و قبیح هستند، عنوان کمال و نقص نیز چنین است و اگر این دو عنوان هم بالاصاله بر اموری صدق کنند آن امور متصف به حسن و قبح می شوند و بنابراین اگر کذب مصداق نقص باشد قبیح است.

گفتنی است افعال و اوصافِ مخصوص، حکم ذاتی ندارند، بدین جهت است که در بعضی از شرائط با مانع همراهند و الا اگر مصداق عدل قرار بگیرند ذاتا حسن و اگر مصداق ظلم قرار بگیرند ذاتا قبیح هستند. به عنوان مثال نمی توان گفت قتل ذاتا قبیح است یا نیست، بلکه اگر از سنخ قصاص باشد حسن است و اگر قتل، ظالمانه و ابتدایی باشد قبیح است.

 

بنابراین کذب نیز از مواردی است که حکم ذاتی ندارد، در نتیجه اگر مصلحت واقعیه -نه شخصیه- آن را همراهی نکند چون مصداق نقص روح است و تحت عنوان ظلم - ولو ظلم به نفس- قرار می گیرد، عقل آن را قبیح می شمارد ولو مفسده دیگری بر آن مترتب نشود. بنابراین، عقل بر حرمت کذب دلالت می کند و اشکال برخی از فقهاء در این مقام ناتمام است و دلالت عقل بر حرمت کذب نزد مرحوم شیخ انصاری نیز واضح بوده است.[6]

در نتیجه کذب اگرچه قبح ذاتی ندارد لکن از باب مصداق نقص روح و تحت عنوان ظلم حتی ظلمی که بر خویشتن باشد متصف به قبح می گردد و نکوهیده و حرام است مگر در صورتی که مصلحت واقعی آنرا همراهی کند که جایز شمرده می شود لذا از امام صادق سلام الله علیه روایت شد؛ دروغ گوئی نکوهیده است مگر در دو مقام دفع خطر ستمکاران و اصلاح بین افراد.[7]

خدای سبحان ما و جامعه را از شر دروغ گوئی حفظ کند.

 

پاورقی:

[1] . كلینى، محمد بن یعقوب الكافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص19

[2] . لأنا قد علمنا بالعقل وجه قبح الكذب، و أنه مجرد كونه كذبا،... (سید مرتضی، رسائل، ج‌2، ص: 91‌)

[3]. ما ینفرد العقل بالدلالة علیه:و هو إمّا وجوب؛ كردّ الوّدیعة، أو قبح؛ كالظلم و الكذب،(محقق حلی ره المختصر النافع فی فقه الإمامیة، المقدمة، ص: 34‌)

[4] . الكذب حرام بضرورة العقول و الأدیان، و یدلّ علیه الأدلّة الأربعة،(دزفولى، مرتضى بن محمد امین انصارى كتاب المكاسب (للشیخ الأنصاری، ط - الحدیثة)؛ ج‌2، ص: 11 )

[5] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد  تصنیف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص220 رقم حدیث،  4404 الْكَذِبُ یرْدِی

[6] رک: درس خارج فقه مکاسب محرمه جلسه  232

[7] . بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏69 ؛ ص263- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏ الْكَذِبُ‏ مَذْمُومٌ‏ إِلَّا فِی أَمْرَینِ دَفْعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَینِ.

 

 

فهرست منابع:

  • تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحكم و درر الكلم - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
  • حلّى، محقق، نجم الدین، جعفر بن حسن، المختصر النافع فی فقه الإمامیة، 2 جلد، مؤسسة المطبوعات الدینیة، قم - ایران، ششم، 1418 ه‍ ق
  • دزفولى، مرتضى بن محمد امین انصارى، كتاب المكاسب (للشیخ الأنصاری، ط - الحدیثة)، 6 جلد، كنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، قم - ایران، اول، 1415 ه‍ ق
  • شریف مرتضى، على بن حسین موسوى، رسائل الشریف المرتضى، 4 جلد، دار القرآن الكریم، قم - ایران، اول، 1405 ه‍ ق
  • كلینى، محمد بن یعقوب(م 328 او 329 ه))، الكافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
  • مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (م 1111 ه)، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات