03 01 2017 344587 شناسه:
image
نگاهی به اندیشه های آیت الله جوادی آملی در رابطه با جامعیت کتاب الهی

جامعیت كتاب الهی و انتظار متقابل دین و بشر

در این نوشتار نكاتی درباره جامعیت كتاب الهی در تبیین انتظار متقابل بشر از دین و دین از بشر و تحلیل و تحوّل علوم و اسلامی بودن یا شدن آن و احیای تمدّن ناب دینی، مطرح می شود

یكم. قرآن حكیم هم بشر را به لحاظ مبدأ فاعلی و آغاز وی معرفی كرد و هم به جهت مبدأ غایی و انجام او تعریف فرمود و هم نظام درونی او را روشن نمود و هم راه رسیدن وی به هدف نهایی خود را بیان كرد و هم راهنمای او را در این صراط مستقیم معرفی نمود و هم همراهان او را به وی شناساند و هم راهزنان این راه راست را شمرد و هم سایر شرایط و موانع را به خوبی شرح داد و پایان تلخ كژروان و سرانجام شیرین راست روان را اعلام داشت. چون انسان موجودی است متفكّر و مختار، و قرآن كریم برای تمدن ناب وی نازل شد، هم علومِ عهده دار بود و نبود را مطرح نمود و هم دانش های باید و نباید را ارائه كرد تا جامعه بشری در تفكّر راستین محقّقانه به علم صائب بار یابد و در اختیار صحیح متحقّقانه، به عمل صالح دست یازد.
دوم. قرآن كریم اصول سه گانه جهان دانی، جهان داری و جهان آرایی را به كمال تبیین نمود و اجتهاد پیرامون آن را به رهنمود برهان عقلی در صحابت دلیل معتبر نقلی و با هماهنگی درایت و روایت بر عهده كارشناسان علوم تجربی، نیمه تجربی، تجریدی فلسفی و كلامی كه همگی از شعاع علوم وحیانی انبیا و اولیای معصوم بهره مندند، قرار داد و كرامت انسان را مرهون خلافت ولی از خدا تعریف كرد و خلافت او را از خدا در رعایت دقیق تعلیمِ بدون افراط و تزكیه بدون تفریطِ متخلف عنه دانست. دانایی جهان و هم آوایی مراتب آن درجاتی دارد كه شناخت بخش مادّی محض آن با تجربه حسی است و معرفت بخش نیمه مادّی آن بر عهده دانش نیمه تجربی است و آگاهی از بخش مجّرد آن، رسالتِ علم تجریدی (فلسفی، كلامی، عرفان نظری) است و شهود عرفانی در صورت مساعدت برهان تام عقلی یا معاونت دلیل قطعی نقلی، سهم بسزایی در معرفت امور یاد شده دارد. دارایی جهان مرهون علوم گونه گون با معرفت شناسی های یاد شده از یك سو، و مدیریت های متنوع با گرایش ها و غریزه های متعدد سالم از سوی دیگر خواهد بود. آرایش جهان مدیون هنرهای متنوع است كه جامع آنها داشتن مطلب معقول و ایده مقبول و بازپروری آن در كارگاه خیالِ پیرو عقل و متخیله مطیع نقل و خروجی جمال محسوس است.
سوم. دانایی جهان با فلسفه و كلام الهی است كه ثابت می كند در نظام هستی خدا به عنوان حقیقت محض، بسیط، نامتناهی و واجد تمام كمال ها به طور نامحدود است و آنچه غیر از خدا است، همانند صورت آیینه و آیت و نمود آن بود حقیقی است و نیاز به آن هستی بی نیاز در متن هویت مرآتی اشیای تنیده، از گونه استناد عرض مفارق به معروض نبوده و از سنخ انتساب عرض لازم به موضوع نیست و نیز از طیف اسناد اجزای ذاتی به اصل ذات به معنای ماهیت نخواهد بود؛ بلکه قسم چهارمی است و آن، اسناد ذاتی به اصل ذاتِ به معنای هویت است كه اصیل بوده و ذات به معنای ماهیت تابع آن می باشد. البته هویت اشیای امكانی همان نمود مرآتی و آیت بود حقیقی است. چنین آگاهی حیات بخشی، انتظار معقول را توجیه و راه برآوردن آن را نیز تبیین می كند. مهم ترین ره آورد دین همانا رهنمودهای عقلی برای پی بردن به مبدأ هستی و ضرورت پیوند با آن حقیقت محض است و رهیابی به این مقصد سامی، نخست اهتمام به معرفت تجربی و سپس ارتقای آن به معرفت تجریدی و تألیف قیاس برهانی از مقدمه تجربی و تجریدی در آغاز و تركیب آن از دو مقدّمه تجریدی محض در میان راه و هجرت از علم حصولی به علم حضوری در پایان آن است.
یك حمله مردانه مستـانه بكردیم          تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم[1]
آنچه محدّث نامور ثقة الاسلام كلینی در اصول كافی از حارثة بن مالك نقل كرد و تأیید حضرت ختمی نبوّت (ص) را نیز گزارش نمود[2]، مَطلَعی از دهلیز انتقالی از غیب مفهومی به شهادت مصداقی است. همه این انتظارهای علمی را در بخش جهان دانی می توان از دین توقّع داشت؛ چنان كه متعهدان دین باور به آن باریافتند و هر یك در حدّ خویش با یافته مخصوص موحّدانه به سر می برد.
چهارم. دارایی جهان با علوم تجربی و نیمه تجربی است كه خروجی آنها كشف منابع و معادن، كیفیت استخراج آنها، نحوه پرورش مواد خام به صنایع ضروری و سودمند و عرضه منصفانه آنها به جامعه بشری، بدون تسامح علمی و تساهل صنعتی و به دور از اجحاف و احتكار و بركنار از آز و زراندوزی و وارسته از پلشتی و زشتی و مانند آن، این توقّع مبارك و انتظار بجا را برنامه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی دین كاملا برآورده می كند و راهیان صراط الهی را تجهیز می نماید و اگر رهزنی همراه كاروان هدایت، هم از دارایی خود سقوط كند و هم از دارایی جهان پیرامون خویش هبوط نماید، غیر از خود كسی را سرزنش نكند؛ زیرا دین انتظار درست متدین ها را برآورده می كند و هرگز در صدد رفع حاجت دین ستیزان و مهاجمان و منافقان نخواهد بود.
پنجم. آرایی جهان، به مدد هنر و زیبایی اخلاقی و فنّی است. انسان عقل مدار و عدل محور در حدّ هستی خود سهمی از خلافت خدا را دارا است. خداوند هم جهان را آفرید و هم در زیباسازی آفریده خود عنایت ویژه داشت. آنچه به طور اجمال در این دو تعبیر یاد شد، از دو آیه قرآن حكیم استفاده می شود: اول آنكه هر ممكنی را خدا آفرید: ﴿اللهُ خـٰلِقُ كُلِّ شىءٍ﴾[3]. دوم آنكه خدا هر چه آفرید، نیكو و زیبا و هنرمندانه خلق كرد: ﴿اَلَّذى اَحسَنَ كُلَّ شىءٍ خَلَقَه﴾[4]. انسانِ خردورز هنرمند كوشا، به رهبری دین آنچه مورد نیاز جامعه بشری است، تولید می كند و می كوشد هرچه برمی سازد، از بهترین و زیباترین چهره برخوردار باشد، تا با اصل هستی خود حاجت محكم كاری را برطرف كند و با زیبایی خویش نیاز ظریف كاری و ذائقه پردازی و لطافت روح را تأمین نماید. آنچه از دین درباره مأذنه مسجد و محراب آن رسید كه اذان در مأذنه با صوت حَسَن و امامت امام جماعت، در محراب، با صورت اَحسن (هنگام تعدّد مدّعیان امامت) حاصل شود، نموداری از اهتمام دین به هنر نغمه  پردازی مشروع و وجه حَسَن است و مهم تر از زیبایی ظاهری، حُسن معنوی است كه توصیه اكید دین به تطهیر آهنگ از فراز و فرود ناروا و تنزیه چشم از پلشتی و پالودگی است تا قداست هنر دینی به روث گناه و فرث حیوانیت آلوده نگردد و هنر انسانی با وهم و خیال حیوانی، لوث نشود و این همان صراط مستقیم است كه در معرفت از شناخت موی باریك دشوارتر و در عمل از رفتن روی شمشیر تیز سهمگین تر است: «الصراط أدقُّ من الشَّعر و أحَدُّ من االسیف»[5].
پس انتظار بشر از دین، تعامل متقابلی است كه با انتظار دین از بشر برآورده می شود و آنچه هم اكنون در خاورمیانه و دور و در باختر میانه و دور رخ داده و در آستانه وقوع است، محصول انتظاری است كه بشر از رهنمودهای الهی دارد. امید است همگان به ویژه علاقه مندان قرآن و عترت به تمام آنچه انتظار محمود و ممدوح است، برسند.
 
 


منابع
1. قرآن كریم
كلینی،(1365 ش)، الكافی، تهران: دارالكتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
2. بلخی، جلال الدین محمد (مولوی)، كلیات دیوان تصحیح: محمد عباسی، تهران: انتشارات طلوع.
3. شیخ صدوق(1362 هـ.ش)، الامالی، انتشارات كتابخانه اسلامیه.
 
 

--------------------------------------------------------------------------------------------
[1] . دیوان شمس تبریزی، ص569
[2] . الكافی، ج2، ص54
[3] . سورهٴ زمر، آیهٴ 62
[4] . سورهٴ سجده، آیهٴ 7
[5] . امالی، صدوق، ص177
 


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات