28 05 1989 4982107 شناسه:

تفسیر سوره آل عمران جلسه 48 (1368/03/07)

دانلود فایل صوتی

 

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

﴿الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿16﴾ الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالاَسْحَارِ﴿17﴾

نماز شب مصداق كامل ‌«‌مستغفر بالاسحار»

مستغفر بالاسحار گرچه اعم از كسي است كه به نماز شب اشتغال داشته باشد ولي مصداق كامل آن، مصداق كامل استغفار در سحر همان نماز شب است.

موانع توفيق خواندن نماز شب

گاهي انسان نماز شب مي‌خواند كه مبتلا به گناه نشود كه اين جنبهٴ دفع دارد؛ اين استغفار جنبهٴ دفع دارد. گاهي گناهان روز آ‌ن قدر نيست كه جلوي توفيق نماز شب را بگيرد، آن‌گاه انسان توفيق احياي ليل نصيبش مي‌شود با استغفار سحر، گناه آمده را رفع مي‌كند، اين دو قِسم.

قسم سوم گناه به قدري است كه توفيق احياي صلات الليل از او گرفته مي‌شود. اين همان است كه مرحوم كليني(رضوان الله تعالي عليه) نقل كرد كه از حضرت اميرالمؤمنين سؤال كردند چرا ما توفيق نماز شب نداريم، فرمود گناه روز قيد شماست اين حديث را هم مرحوم كليني نقل كرده است در كافي هم مرحوم ابن‌بابويه[1] كه حالا آن روايت را از روي كافي مي‌خوانيم اين سه گروه.

اقسام احياء اقامه كنندگان نماز شب

 كساني هم كه به احياي ليل موفق‌اند گاهي قسمت زياد شب را مي‌خوابند و كمي از شب را به بيداري موفق مي‌شوند، گاهي به عكس است كه ﴿كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ﴾[2] و گاهي هم اتفاق مي‌افتد كه كلّ ليل را بيدارند كه اين هم سه گروه. و شايد كريمه سورهٴ «سجده» كه فرمود: ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾[3] ناظر به اين قِسم سوم باشد، چون تجافي جنوب از مضجع، محدود نبود كه اينها در برخي از شب ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ بلكه به عنوان مَلكه و عادت اين‌‌چنين ياد كرد، فرمود: ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ لذا روايتي در ذيل همين كريمه هست، مربوط به همين كريمه است كه مرحوم صدوق نقل كرد كه اين مخصوص اوحدي از انسانهاست، نظير اهل‌بيت(عليهم السلام) و شاگران مخصوص آنها[4]، پس اين هم سه گروه.

حالا آن روايتهايي كه مربوط به كيفيت احياي ليل است كه از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) رسيده است آنها را بخوانيم تا روشن بشود كه آنهايي هم كه به احياي ليل موفق‌اند كه مي‌خواهند كم بخوابند يا بالأخره به مقدار نماز شب بيدار باشند، اين‌چنين نيست كه خوابشان متّصل باشد و در آخر شب برخيزند و مقدار نماز شب وقت صرف كنند، چون رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) سيره‌اش در نماز شب‌گذاري اين‌‌چنين نبود، بلكه چهار ركعت نماز مي‌خواندند بعد مي‌خوابيدند، دوباره برمي‌خاستند تجديد وضو مي‌كردند چهار ركعت نماز مي‌خواندند بعد مي‌خوابيدند، دوباره برمي‌خاستند آن سه ركعت شفع و وَتر را مي‌خواندند.

ميزان نماز و روزه مستحبي پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم)

بابي است در كتاب شريف كافي به عنوان باب «صلاة الليل» در همان جلد سوم كافي كه جلد اول از فروع كافي به شمار مي‌آيد عنوان باب هم «صلاة الليل» هست. روايتي كه فضيل‌بن‌يسار به فضل‌بن عبدالملك‌بن‌‌بكير از امام صادق(سلام الله عليه) نقل مي‌كند اين است كه «كان رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يصلّي من التطوّع مثلي الفريضه و يصوم من التطوع مثلي الفريضة»[5] چه در نماز، چه در روزه دو برابر واجب روزه مستحب يا نماز مستحب مي‌خواند. نماز واجب همان هفده ركعت است دو برابرش كه به علاوه هفده ركعت مي‌شود 51 ركعت اين سنت حضرت بود، دو برابر ماه مبارك رمضان هم روزه مي‌گرفت معمولاً رجب و شعبان را وصل ماه مبارك رمضان مي‌كردند و روزه مي‌گرفتند، اين يك حديث.

حديث ديگر كسي آمده حضور امام صادق(سلام الله عليه) و سؤال كرده كه نماز رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را براي من شرح بدهيد. حضرت فرمود هشت ركعت نماز نافله ظهر را مي‌خواندند، بعد چهار ركعت نماز ظهر مي‌خواندند. هشت ركعت نافله نماز عصر را مي‌خواندند، بعد نماز عصر را مي‌خواندند. آن‌گاه وقت نماز مغرب مي‌رسيد، سه ركعت نماز مغرب را مي‌خواندند چهار ركعت نافله مغرب را بعد از مغرب مي‌خواندند، بعد هنگام نماز عشا مي‌رسيد چهار ركعت نماز عشا مي‌خواندند و نماز شب كه مي‌رسيد اينجا آن دو ركعت نشسته را اينجا ذكر نفرمود. هشت ركعت نماز شب را مي‌خواندند بعد سه ركعت شَفع و وَتر را مي‌خواندند، بعد دو ركعت نافله صبح را مي‌خواندند و بعد نماز صبح را مي‌خواندند.

اين شخص عرض كرد كه من اگر قدرتم بيش‌تر از اين بود و بتوانم بيش از اين انجام بدهم آيا خدا من را بر زيادي نماز عذاب مي‌كند؟ حضرت فرمود براي نماز عذاب نمي‌كند: «لكن يعذّب علي ترك السنّة»[6] تو داري بر خلاف آ‌نچه حضرت انجام داد، انجام مي‌دهي اگر به عنوان نوافل ابتدايي باشد كه «الصلاة خير موضوع فمن شاء استقل من شاء استكثر»[7] عيب ندارد و اگر به عنوان يك وظيفه باشد البته معذّب خواهي بود.

آداب نماز شب در سنت نبوي(صلّي الله عليه و آله و سلّم)

در همين باب، حديث سيزدهم روايتي است كه از حلبي از امام صادق(سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه «ان رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كان» اين «كان» نشانهٴ سيره آن حضرت است «إذا صلّي العشاء آخر أمر بوضوئه» وضو همان آب وضو مثل طهور «أمر بوضوئه و سواكه يوضع عند رأسه مخمّراً»[8] دستور مي‌داد آبي كه بايد با او وضو مي‌گرفت و مسواك آن حضرت را كنار سرِ آن حضرت مي‌گذاشتند «مخمّراً» رويش هم پارچه مي‌گذاشتند. «تخمير» همان سَكر است، خمار گذاشتن است، مخمّراً. بعد كه مي‌خوابيدند «فيرقد ما شاء الله»؛ هر وقت كه خدا مي‌خواست مي‌خوابيد «ثمّ يقوم»؛ از خواب برمي‌خاست «فيستاك و يتوضأ»؛ مسواك مي‌كردند، وضو مي‌گرفتند «و يصلّي أربع ركعات»؛ چهار ركعت نماز مي‌خواند «ثمّ يرقد»؛ مقداري مي‌خوابيدند «ثم يقوم فيستاك و يتوضوء و يصلّي أربع ركعات»؛ مجدّداً از خواب برمي‌خاستند مسواك مي‌كردند، وضو مي‌گرفتند و چهار ركعت نماز مي‌خواندند اين مي‌شد هشت ركعت. «ثم يرقد»؛ مقداري مي‌خوابيدند «حتي إذا كان في وجه الصبح»؛ نزديك صبح مي‌شد يعني نزديك اذان صبح مي‌شد «قام فأوتر» برمي‌خاستند و آن سه ركعت وَتر را كه عبارت از شفع و وتر است مي‌خواندند، آن‌گاه نماز صبح و امثال ذلك را مي‌خواندند.

بعد امام صادق(سلام الله عليه) در خلال اين سخن فرمود: «﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[9]» يعني اين مثل اصل صلاة الليل نيست كه بگوييد بر حضرت لازم بود بر ما لازم نيست، اين يك امر مستحبي است و سنّت آن حضرت اسوهٴ شماست مي‌توانيد به آن حضرت در اين امر تأسي كنيد و شايسته تأسي هم هست يعني براي شما هم مستحب است، «ثم قال» امام صادق(سلام الله عليه) فرمود: «﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ قلت متي كان يقوم؟ قال بعد ثلث الليل»[10] معلوم مي‌شود آن دو ثلث ديگر را با همين خواب و بيداري مي‌گذراندند اينعل هم مثل مرزداراني كه اصلاً خوابشان نمي‌برد، حالا سرّ اينكه اين‌‌چنين رفتار مي‌كردند با بيان روايتي روشن مي‌شود كه انسان سرسپرده اصلاً خوابش نمي‌برد، مثل اين مرزداراني كه عهده‌دار حفظ مرزند اصلاً خوابشان نمي‌برد، حالا بعد معلوم مي‌شود كه اينكه خواب متّصل دارد اهل تأسي به رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نيست.

در روايت ديگري آمده است كه «يكون قيامه و ركوعه و سجوده سوا و يستاك في كلّ مرّة قام من نومه و يقرأ الآيات من آل‌عمران ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ﴾»[11] در بحثهاي سورهٴ مباركهٴ «بقره» آنجا به مناسبتي اين امر اشاره شد كه اين آيات پاياني سورهٴ «آل‌عمران» را رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هنگام برخاستن از خواب براي نماز شب مي‌خواند اين ﴿يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً﴾ را قبل از نماز شب مي‌خواندند كه هم بشود فكر، هم بشود ذكر. اين‌چنين نباشد كه فقط به ذكر تنها بپردازند اول ﴿يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً﴾ است، بعد شروع به نماز مي‌كردند آن هم ﴿هذا﴾ است، نه «هذه» يعني اين مجموعه را با اشاره واحد ياد مي‌كند؛ نمي‌فرمايد اينها را باطل خلق نكردي، مي‌فرمايد اين را باطل خلق نكردي چون يك نظام است.

در پايان همين باب آن حديثي كه عرض شد از اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) نقل مي‌كنند؛ حديث 34 اين باب است همين حديث را مرحوم صدوق در كتاب شريف توحيد نقل مي‌كند كه مردي حضور اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) مشرّف شد، عرض كرد «يا أميرالمؤمنين إنّي قد حُرُمْت الصلاة بالليل»؛ من محروم شدم «فقال اميرالمؤمنين(عليه السلام): أنت رجل قد قيّدتك ذنوبك»[12] اين گناهان روز، مايه حرمان شب‌زنده‌داري است.

جواز قضاي نماز شب

مطلب بعدي آن است كه در ذيل اين آيه كه آيه 62 سورهٴ «فرقان» است (حديثي است) اصل آيه اين است ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُوراً﴾ يعني ذات اقدس الهي شب و روز را خِلفه يكديگر قرار داد، كه اختلاف ﴿الَّيْلَ وَالنَّهَارَ﴾ اين است كه ليل مي‌رود و شب مي‌آيد و شب مي‌رود و ليل مي‌آيد يكي خَلف ديگري ظهور مي‌كند اينها را خداوند خِلفه قرار داد ﴿لِمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُوراً﴾. اگر كسي اهل ذكر و اهل شكر باشد از اين نظم مي‌تواند پي ببرد هم ذاكر باشد، هم شاكر. در ذيل اين آيه روايتي است كه اگر كسي توفيق شب‌زنده‌داري نصيبش نشد مي‌تواند نافلهٴ شب را در روز قضا به جا بياورد[13]، چه اينكه نافله روز را هم مي‌تواند در شب، قضا به جا بياورد كه اين حديث در من لا يحضره الفقيه مرحوم صدوق هست كه آ‌ن را خواهيم خواند.

در مقابل اين قول ديگري است كه قضاي نمازهاي شب را شب انجام بدهند و قضاي نمازهاي روز را روز انجام بدهند كه از ابن‌جنيد نقل شد. رواياتي كه در اين مسئله هست سه طايفه است طايفه اُوليٰ مطلق است كه همان طوري كه «من فاتته فريضة فليقضها كما فاتته»[14] كه قاعده ... از نصوص درباره فرايض، مشابه اين در نوافل هم هست هر كسي نافله‌اي از او فوت شده است آن نافله را قضا به جا بياورد، اينها مطلق است اين طايفه اوليٰ.

طايفه ديگر روايتي است كه در ذيل همين آيه 62 سورهٴ «فرقان» است كه نوافل شب را انسان در روز، قضا به جا بياورد. طايفه سوم روايتي است كه مي‌فرمايد نافله شب را در شب قضا به جا بياوريد، نافله روز را در روز. اينها شايد قابل جمع باشد بدون نياز به ترجيح يكي بر ديگري؛ جمع دلالي دارند. در باب تقديم النوافل و تأخير النوافل و قضا النوافل در كتاب شريف فروع كافي روايتي را معاويةبن‌عمار از امام صادق(سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه حضرت مي‌فرمايد: «إقض ما فاتك من صلاة النهار بالنهار و ما فاتك من صلاة الليل بالليل»[15] اين لسانش آن نيست كه بتواند تخصيص بدهد آن طايفه اوليٰ را كه مطلق است يعني نافله ليل را نشود در روز قضا به جا آورد و بالعكس، بلكه افضل افراد اين خواهد بود، بنابراين با آن روايتي كه مي‌فرمايد نافله ليل را در روز قضا به جا بياوريد به همين آيه 62 سورهٴ «فرقان» استدلال شده است قابل جمع است با آن معارض نيست[16].

روايت پنجم همين باب اين است كه امام باقر(سلام الله عليه) فرمود: «أفضل قضاء النوافل قضاء صلاة الليل بالليل و صلاة النهار بالنهار»[17] اين هم شاهد جمع، پس اينكه در روايت معاويةبن عمار فرمود: «إقض ما فاتك من الصلاة النهار بالنهار و ما فاتك من صلاة الليل بالليل» اين براي تعيين نيست، براي بيان افضل افراد است. شاهد جمعش هم همان روايتي است كه از امام باقر(سلام الله عليه) نقل شده است كه فرمود: «أفضل قضاء النوافل قضاء صلاة الليل بالليل و صلاة النهار بالنهار».

ترك نافله در زمان عدم آمادگي روحي

مطلب ديگر اين است كه گاهي انسان آمادگي ندارد كه به نوافل بپردازد در اين حال انسان خود را مجبور نكند وگرنه آن نشاط از انسان گرفته مي‌شود. روايت پانزدهم و شانزدهم همين باب در اين زمينه است. روايت پانزدهم اين است كه «إنّ ابالحسن الأول» حضرت ابي‌ابراهيم امام كاظم(سلام الله عليه) «كان إذا اهتمّ ترك النافلة»[18] اگر غمگين بود نافله را ترك مي‌كرد. البته اين به نحو استمرار، بعيد است استفاده بشود ولي گاهي خودشان عمداً اين كار را مي‌كردند تا بگويند كه خيلي بر خود سخت نگيريد اين كار شدني است مي‌شود؛ منتها در همان حال همّ و اندوه به عبادت ديگر مي‌پرداختند؛ به صبر مي‌پرداختند و مانند آن.

روايت شانزدهم اين است كه «قال النبي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) إنّ للقلوب اقبالاً و ادباراً فإذا أقبلت فتنفّلوا و إذا أدبرت فعليكم بالفريضة»[19] مشابه اين همان است كه در نهج‌البلاغه هست «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَي النَّوَافِلِ ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَي الْفَرَائِضِ»[20] گاهي دل رو مي‌آورد از اين فرصت استفاده كنيد نوافل را ترك نكنيد، گاهي انسان پژمرده است تحميل نكنيد؛ اما با كارهاي عادي خود را پژمرده نكنيد چون بعضي از كارهاست و بعضي از حرفهاست كه انسان را پژمرده مي‌كند، نشستن در بعضي محافل است كه روح را مي‌ميراند. فرمود چند چيز است كه روح را مي‌ميراند، اگر انسان آنها را عمداً مرتكب شد، عمداً خود را پژمرده كرده است آن وقت از توفيق نماز نافله و مانند آن محروم مي‌شود.

استحباب تعدد مكان نوافل

مطلب ديگري كه باز مربوط به نافله است اين است كه درباره نماز واجب گفتند شما شايسته است كه در دارتان بيتي را مُصلّيٰ قرار بدهيد، اگر خانه شما اتاقهاي متعدّد دارد يك اتاق را مُصليٰ قرار بدهيد كه همه اعضاي منزل در آن مصلّي نماز بخوانند، اگر اين‌‌چنين نشد گوشه‌اي از اتاقتان را مصلّي قرار بدهيد كه همان‌جا نمازهاي واجبتان را هميشه بخوانيد، اين درباره خصوص نماز واجب.

درباره نماز مستحب سؤال كردند كه ما مثل نماز واجب، جاي معيّن بخوانيم؟ فرمودند نه، نماز مستحب را، نافله را پراكنده بخوانيد. درباره خصوص نافله، اين روايت هيجدهم همين باب تقديم نوافل است كه مرحوم كليني نقل كرد كه امام صادق(سلام الله عليه) طبق اين نقل فرمود: «يصلّ الرجل نوافله في موضع أو يفرّقها»؛ از حضرت سؤال كردند كه آيا نافله‌ها را در جاي معيّن بخواند مثل فريضه يا نافله را در اجزاي بيت، متفرقاً بخواند؟ «فقال(عليه السلام): لا»؛ در جاي واحد نخواند «بل يفرّقها هاهنا و هاهنا»؛ مقداري آنجا، مقداري آنجا، در همه اجزاي بيتش بالأخره نافله را بخواند «فإنّها تشهدُ له يوم القيامة»[21]؛ تمام اين مكانها يوم القيامه به سود او شهادت مي‌دهند.

پرسش:...

پاسخ: آن محمول مي‌شود و شاهد جمع اين است، شاهد جمعش هم اين خواهد بود.

اما درباره خصوص فريضه آمده است كه شما جاي معين نماز بخوانيد براي اينكه اگر حاجتي داشتيد رفتيد در همان مصلايتان دعا كرديد، دعايتان مستجاب مي‌شود و مهم‌تر از همه آن است كه اگر بيماري عندالاحتضار نَزْع روح براي او دشوار بود او را مستحب است به مصلّاي او ببرند يعني همان‌جايي كه نماز مي‌خواند، آن‌گاه به آساني جان مي‌دهد اين خاصيت اينكه انسان در بيت مصلايي داشته باشد، براي همان است كه عندالاحتضار بالأخره مشكل را آن جاي نماز بايد حل كند.

اين چند روايتي بود كه مرحوم كليني نقل كردند اما بقيه رواياتي كه مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) در كتاب من لا يحضره الفقيه نقل كردند بخوانيم تا برسيم به اينكه معلوم بشود چرا رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) اين‌چنين نماز را متفرقاً مي‌خواند، چهار ركعت نماز مي‌خواند بعد مي‌خوابيد بعد چهار ركعت نماز مي‌خواند بعد مي‌خوابيد اين چه خوابي است چگونه خواب است[22].

پرسش:...

پاسخ: نه؛ اين اصل كلي است زيديت و عمرويت خصوصيت ندارد، گاهي انسان بيدار نمي‌شود، گاهي غمگين است غم هم اشاره شد يك وقت انسان در مجالس لهو و لعب مي‌نشيند دل را مي‌ميراند چند چيز است كه قلب را مي‌ميراند يكي «مجالسة الغني» يكي «محادثة النساء»[23] و امثال ذلك. چند چيز است كه قلب را مي‌ميراند آن هم تقريباً ملحق به اين قِسم است يعني كسي عمداً در مجالس لهو و لعب بنشيند بعد روح پژمرده داشته باشد آن هم خود را مقيّد كرده است ولي آن شخص سؤال كرد من محروم شدم. يك وقت است انسان حال ندارد، خسته است، فرمود وقتي خسته هستيد بر خودتان تحميل نكنيد[24]، چون در حال خستگي عبادت ديگري هم هست.

پرسش:...

پاسخ: نه؛ براي آن ديگر سيره نمي‌شود گاهي خداي سبحان براي اينكه كسي مبتلا به غرور نشود او را بيدار نمي‌كند، خود همين نعمتي است. بعضيها هستند كه اگر هميشه هم موفق بشوند آن توفيق را دارند كه به دام غرور نيفتند، گاهي هست افراد اگر كار خيري را دائماً انجام بدهند ممكن است مبتلا به غرور بشوند، خدا آنها را حفظ مي‌كند از اين راه.

مغضوبين نزد اهل‌بيت(عليهم السلام)

پرسش:...

پاسخ: شايد، ولي در همين بابي كه به نام وقت صلاة الليل كه مرحوم صدوق در من لا يحضره الفقيه نقل كرد يكي از آن روايات اين است كه امام صادق(سلام الله عليه) طبق اين نقل مي‌فرمايد: «إنّي لامقتُ الرجل يأتيني فيسألُني عن عمل رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فيقول أزيد» «مقت» همان غضب و بغض ﴿كَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ﴾[25] يعني غضب و بغض، فرمود بعضيها نزد ما مغضوب و مبغوض‌اند، براي اينكه مي‌آيند سؤال مي‌كنند كه عمل رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در مسائل عبادي چه چيزي بود، ما براي آنها شرح مي‌دهيم، بعد مي‌گويند كه ما مي‌توانيم بيش از اين بياوريم، نظير همان روايتي كه مرحوم كليني نقل كرد فرمود اين ديگر روا نيست «كأنه يري رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) قصّر في شيء»؛ مثل اينكه ـ معاذالله‌ـ حضرت تقصير كرد، چيزي را كم آورد كه اين شخص مي‌گويد من اضافه كنم «و إنّي لأمقُتُ الرجل قد قرأ القرآن ثم يستيقظ من الليل فلا يقوم حتي إذا كان عند الصبح قام يبادره بصلاته»[26]؛ من مَقت دارم، غضب دارم، عده‌اي نزد ما مغضوب‌اند، اينها اهل قرآن‌اند، قرآن خواندند، مسئله نماز شب را در قرآن شنيدند، مسئله ﴿فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ﴾[27] را شنيدند، مسئله ﴿الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ﴾ را شنيدند، ﴿كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ﴾[28] را شنيدند، ﴿وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾[29] را شنيدند اين آيات را در قرآن شنيدند مع‌ذلك شب بيدار مي‌شوند؛ اما در همان رختخواب مي‌غلتند و برنمي‌خيزند «إني لأمقت الرجل قد قرأ القرآن ثم يستنقظ من الليل»؛ بيدار مي‌شود با اينكه دستورات نماز شب را از قرآن ياد گرفت «فلا يقوم»؛ برنمي‌خيزد «حتي إذا كان عند الصبح يقام يبادره بصلاته»؛ تا اينكه بعد از اذان صبح، آن‌گاه بلند مي‌شود براي خواندن نماز صبح.

بيدار شدن به سبب نيت صادقه

و آن روايتي كه در بحث ديروز اشاره شده است كه هر كس نيّتي داشته باشد كه در وقت معيّن بيدار بشود و نيّتش صادق باشد ذات اقدس الهي بيدارش مي‌كند اين است. ابوحمزه ثمالي مي‌گويد امام باقر(سلام الله عليه) فرمود: «ما نويٰ عبدٌ أن يقوم ايّة ساعة نويٰ فعلم الله تبارك و تعالي ذلك منه الا وكّل به مكلين يُحرّكانه تلك الساعة»[30] اين غير از آن روايتي است كه هر كسي آخر سورهٴ «كهف» را بخواند بيدار مي‌شود[31]، اين با نيّت هم مسئله حل مي‌شود و انسان در حالت خواب هم اين‌‌چنين است كه حافظ خودش، خودش باشد فرمود: ﴿قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِالَّليْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمنِ﴾[32] حالا شما روز بيداريد و خيال مي‌كنيد خودتان را حفظ مي‌كنيد، شب در خواب چه كسي شما را حفظ مي‌كند ﴿مَن يَكْلَؤُكُم بِالَّليْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمنِ﴾ گاهي انسان خسته مي‌شود از پهلو به پهلوي ديگر مي‌غلتده نمي‌داند چند بار غلتيد، نمي‌داند چه كسي او را جا به جا مي‌كند همان‌طوري كه اصحاب كهف را ذات اقدس الهي فرمود ما جا به جا مي‌كرديم، براي اينكه آسيب نبينند، درباره ديگران هم همين طور است، آنها جا به جا مي‌شدند تا آسيب نبينند، اينها هم همين طورند.

دعاي قبل از خواب براي نماز شب

در باب ديگر اين است كه انسان وقتي از خواب بيدار شد چه بگويد. اينها هم در همين باب صلاة الليل نقل كردند وقتي مي‌خواهد بخوابد چه بگويد، وقتي از خواب برخاست چه بگويد. حالا ملاحظه بفرماييد اين روايت نشان مي‌دهد كه خواب مدرسه است و بسياري از اين بزرگان در خواب چيزهايي برايشان روشن شد.

روايت اول اين است كه «كان رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) إذا أوي إلي فراشه قال باسمك اللهم أحيا و باسمك أموت فاذا استيقظ قال الحمد لله الذي أحياني بعد ما أماتني و اليه النشور»[33] خب با توجه به اينكه ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[34] معلوم مي‌شود اصل خوابيدن مثل كلاس درس است مثل نماز است.

روايت ديگر از امام صادق(سلام الله عليه) است ملاحظه بفرماييد «إذا قام آخر الليل رفع صوته حتي يسمع أهل الدار»؛ با صداي بلند كه همه بشنوند «رفع صوته حتي يسمع أهل الدار» اين‌‌چنين «يقول: اللهم أعنّي علي هول المطّلع و وسّع عليّ المضجع و ارزقني خير ما قبل الموت و ارزقني خير ما بعد الموت»[35] اين حرفها را همه اعضاي منزل بشنوند كه خلاصه مسئله مرگ يك چيز عادي نيست كه كسي بتواند تحمل بكند.

دعاي بعد از خواب براي نماز شب

بابي ديگر به عنوان «باب القول عند القيام الي صلاة الليل» انسان كه برخاست براي نماز شب چه بگويد؟

«قال الصادق(عليه السلام) إذا أردت أن تقوم الي صلاة الليل فقل اللهم انّي أتوجه اليك بنيك نبي الرحمة و آله و أقدمهم بين يدي حوائجي فاجعلي بهم وجيهاً في الدنيا و الآخرة و من المقرّبين»[36] اينكه اول انسان به بركت اهل‌بيت خدا را قسم بدهد و از اينها شروع بكند سرّش آن است كه اينها بهترين مجراي فيض خالقيت‌اند. در سورهٴ مباركهٴ «توبه» آيه 74 اين‌چنين است: ﴿يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ﴾ اينها انتقام نگرفتند، مگر اينكه خداي سبحان به رسول خود را مؤمنين را از فضل خدا بي‌نياز كردند. خب، اين اغنا و بي‌نياز كردن از اوصاف حق‌تعالي است كه ﴿أغني وأقني﴾[37] در اين كريمه اين صفت اِغنا كه صفت خداست به رسولش هم اسناد داده شد «بعد أن أغناهم الله و رسوله»؛ منتها در همه اين موارد ضمير مفرد است «من فضلهما» نيست ﴿من فضله﴾ است، چون رسول «من فضل الله» ديگران را بي‌نياز مي‌كند. اين است كه توجه به اينها و توسل به اينها و انتظار شفاعت اينها دارند به دستور ذات اقدس الهي است، زيرا از اين راه دارد آدم بالا مي‌رود اينها مظهر همان‌اند از خود كه ندارند اگر كسي بخواهد منهاي اينها برود بيراهه رفته است، اگر كسي بخواهد كشت و زرع داشته باشد بالأخره ناچار است از اين آفتاب مدد بگيرد، از اين باران فيض بگيرد، گرچه باران و آفتاب را ذات اقدس الهي آفريد ولي همين را منظّم و مقدّر كرده است. كسي بگويد من كاري به شمس و قمر ندارم كاري به آفتاب و باران ندارم من از خدا روزي مي‌خواهم اصلاً خدا اين‌‌چنين مقرّر كرده است. كسي كه تمام كارهايش را طوري تنظيم مي‌كند كه آفتاب بتابد و باران ببارد، خب آنها كه بالاتر از شمس و قمر و باران‌اند به مراتب، اين است كه حضرت فرمود وقتي خواستيد نماز شب بخوانيد اول بگوييد خدايا من به بركت اهل‌بيت به طرف تو رو آوردم! آن‌گاه دعايي دستور دادند «اللهم ارحمني بهم ولا تعذّبني بهم وهدني بهم» همه اينها به بركت اينهاست «ولا تُضلّني بهم و ارزقني بهم ولا تحرمني بهم و اقضن لي حوائجي للدنيا و الآخرة انك علي كلّ شيء قدير»[38].

علت نورانيت شب زنده‌داران

 در بحث ديروز وعده داده شد كه دعاهايي كه در اين زمينه هست مقداري به اجمال اشاره بشود تا روشن بشود چرا در آن حديث فرمود شب‌زنده‌داران چهره نوراني دارند. به عنوان باب دعاي قنوت وتر اين است.

«كان النبي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يقول في قنوت الوتر» اين دعا را مي‌خواند «اللهم اهدني في من هديت و عافني في من عافيت و تولّني في من تولّيت و باركني في ما أعطيت و قني شرّ ما قضيت فانّك تقضي و لا يقضي عليك سبحانك رب البيت أستغفرك و أتوب اليك و أومن بك و أتوكّل عليك لا حول و لا قوة الا بك يا رحيم»[39] آن‌گاه روايتي از امام باقر(سلام الله عليه) هست كه مي‌فرمايد: «و القنوت في الوتر كقنوتك يوم الجمعة تقول قبل دعائك لنفسك» قبل از اينكه دعاهايي كه براي خودت بخواني آنها را ذكر بكني در آن طليعه دعاي قنوتت اين باشد «اللهم تمّ نورك فهديت فلك الحمد ربّنا و بسطت يدك فأعطيت فلك الحمد ربنا و عَظُم حلمك فعفوت فلك الحمد ربنا وجهك أكرم الوجوه و جهتك خير الجهات و عطيّتك أفضل العطيّات و أهنؤُها تُطاع ربّنا فتشكر وتعسيٰ ربّنا فتغفر لمن شئت تجيب المضطرّ و تكشف الضرّ و تشفي السقيم و تنجي من الكرب العظيم»[40] آن‌گاه در همين دعاها از امام باقر(سلام الله عليه) و از امام صادق(سلام الله عليه) در حديث ديگر اين‌چنين آمده است كه چند جمله اول دعاي فرج است، بعد اين «اللهم أنت الله نور السماوات و الارض و أنت الله زِيْن السماوات و الأرض وأنت الله جمال السماوات و الأرض»[41] در هر دعا اينها چون خبر نيست اينها انشاست، اينها توصيف نيست اينها مسئلت است، اگر كسي مي‌گويد خدايا تو جمال السماوات و الارضي يعني «فاجعلني جميعا» اگر كسي مي‌گويد «أنت زِيْن السماوات و الارض» يعني «زيّني» طليعهٴ دعاهاي قنوت وتر با جمال و زينت و نور شروع مي‌شود. اينكه انسان خداي سبحان را با اين اسماي حسنا مسئلت مي‌كند يعني ما را مظهر اين اسما قرار بده، ما را مزيّن كن، ما را منوّر كن، ما را جميل كن، اين‌چنين است وگرنه شما كمتر دعايي داريد كه در اوّلش بگويد خدايا! تو جمال سماوات و ارضي، مگر دعاهاي ماه مبارك رمضان و كسي كه كارش اين است، البته اهل وجه خواهد بود.

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1]. الكافي، ج3، ص450 ؛ علل الشرايع، ج2، ص362.

[2]. سورهٴ ذاريات، آيهٴ 17.

[3]. سورهٴ سجده، آيهٴ 16.

[4]. من لا يحضره الفقيه، د1، ص482.

[5]. الكافي، ج3، ص443.

[6]. الكافي، ج3، ص443.

[7]. مستدرك الوسائل، ج3، ص43.

[8]. الكافي، ج3، ص445.

[9]. سورهٴ احزاب، آيهٴ 21.

[10]. الكافي، ج3، ص445.

[11]. سورهٴ آل‌عمران، آيهٴ 190 ؛ الكافي، ج3، ص445 و ص446.

[12]. الكافي، ج3، ص450 ؛ التوحيد (شيخ صدوق)، ص97.

[13]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص496.

[14]. عوالي اللآلئ، ج2، ص54.

[15]. الكافي، ج3، ص451.

[16]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص496.

[17]. الكافي، ج3، ص452.

[18]. الكافي، ج3، ص454.

[19]. الكافي، ج3، ص454.

[20]. نهج‌البلاغه، حكمت 312.

[21]. الكافي، ج3، ص455.

[22]. الكافي، ج3، ص445.

[23]. وسائل الشيعه، ج12، ص35.

[24]. الكافي، ج3، ص454.

[25]. سورهٴ صف، آيهٴ 3.

[26]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص479.

[27]. سورهٴ اسراء، آيهٴ 79.

[28]. سورهٴ ذاريات، آيهٴ 17.

[29]. سورهٴ ذاريات، آيهٴ 18.

[30]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص479.

[31]. الكافي، ج2، ص540.

[32]. سورهٴ انبياء، آيهٴ 42.

[33]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص480.

[34]. سورهٴ احزاب، آيهٴ 21.

[35]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص480.

[36]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص483.

[37]. سورهٴ نجم، آيهٴ 48.

[38]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص484.

[39]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص487.

[40]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص487 و 488

[41]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص490.

 

 


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق