09 05 1989 4981694 شناسه:

تفسیر سوره آل عمران جلسه 35 (1368/02/19)

دانلود فایل صوتی

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَي كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لأُولِي الأَبْصَارِ ﴿13﴾

دعوت كردن آيه شريفه به اعجاز

اين كريمه، صدر و ذيلش ما را به اعجاز دعوت مي‌كند؛ هم در صدرش فرمود: ﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ﴾ هم در ذيلش فرمود: ﴿إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لأُولِي الأَبْصَارِ﴾ زيرا مشتمل بر يك اعجاز غيبيِ غير معهود است، گرچه معجزات، فراوان است ولي بعضي از اعجاز كم‌سابقه و كم‌لاحقه‌اند يعني خيلي كم اتفاق مي‌افتند در بين خود معجزات برخي از معجزه‌ها نادرةالوقوع‌اند مثل همين اعجاز، اين مطلب اول.

تبيين مراحل چند‌گانه وعدهٴ نصرت خدا به مسلمانان

مطلب دوم اين است كه خداي سبحان وعده ظفر و پيروزي داده است و اين وعده را در چند مرحله تبيين كرد. اولاً در سورهٴ «مجادله» آيه 21 فرمود: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ اين يك مطلب و اين كريمه اطلاق دارد خواه رزمنده‌هاي اسلامي كمتر باشند، خواه برابر در هر دو حال پيروزند، اگر نيروي نظامي اسلام بيشتر از نيروي نظامي كفر باشد اينجا ظفر معجزه نيست يك امر عادي است، اگر عادي بود بايد هيچ‌كدام پيروز نشوند، اگر متعارف بود و برابر بود و اگر هم رقم نظاميهاي اسلام كمتر بود نبايد پيروز بشود، اگر در اين حال پيروز شد، مي‌شود معجزه ﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾. مرحله بعد همان آيه‌اي است كه قبلاً بحث شد در سورهٴ مباركهٴ «بقره» در جريان طالوت و جالوت آنجا ذيل آيه 249 اين‌چنين آمده است كه ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اين سخن اوحدي از اهل ايمان است و قرآن اين سخن را هم امضا كرده است،ن گرچه مستقمياً نظير آيه سورهٴ «مجادله» نفرمود و اين سخن، سخن خدا نيست ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اما خدا امضا كرد، چون سخن آن اوحدي از اهل ايمان است ﴿قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلاَقُوا اللّهِ كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[1] و قرآن هم اين را با صحّه و امضا نقل مي‌كند، اين دو مرحله.

مشخص كردن حد و مرز فئه قليله طبق آيه شريفه

آن‌گاه اين فئه قليله را كه بر فئه كثيره پيروز مي‌شوند، تبيين مي‌كند رقمش را مشخص مي‌كند كه تا چند برابر امكان ظفر هست. در سورهٴ مباركهٴ «انفال» تا حدودي اين رقم را مشخص فرمود؛ آيه 65 و 66 سورهٴ «انفال» فرمود: ﴿يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَي الْقِتَالِ﴾ چرا تحريض و تشويق كن، براي اينكه ﴿إِن يَكُن مِنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِاْئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِنكُمْ مِاْئَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَفْقَهُونَ﴾ شما چون فقيه‌ايد، آنها فقيه نيستند يك نفر بر ده برابر خود پيروز مي‌شود، بيست سرباز اسلامي بر دويست سرباز كافر پيروز مي‌شود، صد سرباز اسلامي بر دو هزار سرباز كافر پيروز مي‌شود ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾.

خداي سبحان كه اذن مي‌دهد براي آن است كه آ‌نها فقيه نيستند و شما فقيه‌ايد ﴿إِن يَكُن مِنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ﴾؛ ده سرباز صابر بر دويست سرباز كافر پيروز مي‌شود و صد سرباز مسلمانِ صابر، بر هزار سرباز كافر پيروز مي‌شود ﴿وَإِن يَكُن مِنكُمْ مِاْئَةٌ﴾ صد بر هزار و بيست بر دويست پيروز مي‌شوند، آن‌گاه فرمود: ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَينِ وَإِن يَكُن مِنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ الآن چون آن قدرت روحي در شما نيست و ضعف شما محسوس است، يك برابر بر دو برابر پيروز مي‌شوند يعني اگر شما صد نفر باشيد بر دويست نفر پيروز مي‌شويد، قبلاً اگر صد نفر بوديد بر هزار نفر پيروز مي‌شديد و اگر هزار نفر باشيد بر دو هزار نفر پيروز مي‌شويد، قبلاً اگر هزار نفر بوديد بر ده هزار نفر پيروز مي‌شديد و مانند آن.

پرسش:...

پاسخ: مسائل مادي و غير مادي را رب‌العالمين دارد اداره مي‌كند، مگر مسائل مادي منهاي مسائل معنوي است. فرمود شما فقيه‌ايد و آنها سفيه‌اند ﴿مَن يَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾[2] سفيه، مورد امداد الهي نيست و فقيه، مورد امداد الهي است.

پس فصل اول و دوم گذشت. فصل اول اين بود كه ذات اقدس الهي در سورهٴ «مجادله» و در سورهٴ «بقره» وعدهٴ نصرت داد، يك وقت فرمود: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾[3] يكي هم فرمود: ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾[4] اينها عصارهٴ فصل اول بحث. فصل دوم اين بود كه اين فئهٴ كم كه بر فئهٴ زياد پيروز مي‌شوند رقمش تا چه حد است فرمود تا ده برابر هست، حداقل تا دو برابر هست و مانند آن.

تشريح كردن انحا و اقسام امدادهاي غيبي بر اساس سوره مباركه «انفال»

فصل سوم بحث اين است كه چگونه گروه كم را بر گروه زياد پيروز مي‌كند، امدادهاي غيبي از اينجا شروع مي‌شود. در سورهٴ مباركهٴ «انفال» كه تقريباً مي‌شود گفت بسياري از مسائل رزمي در اين سوره تأمين شده است، بخشي از امدادهاي الهي را ذكر مي‌كند كه اينها يك مقدار امداد مادي است، يك مقدار امداد معنوي، گاهي نزول فرشته‌ها مايهٴ مدد است، گاهي ايجاد هراس و رُعب در دلهاي دشمنها عامل پيروزي مسلمين است، گاهي ريزش باران وسيله‌اي است براي مسلمين به سود مسلمانها و عليه كافران، گاهي هم از باب تصرّف در چشم است كه همين آيه محل بحث است. اينها انحا و اقسام گوناگون امداد الهي است كه با اين امدادها، قليل بر كثير پيروز مي‌شود. در سورهٴ مباركهٴ «انفال» آيه نُه به بعد مبسوطاً اين دو، سه قسم را شرح مي‌دهد فرمود: ﴿إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ مُرْدِفِينَ﴾؛ ما هزار فرشتهٴ مُردف را به كمك شما فرستاديم. در بخش ديگر هم فرمود سه هزار مَلك را ما فرستاديم[5]. اينكه فرمود هزار فرشته مُردف و در جاي ديگر فرمود سه هزار فرشته اينها با هم سازگارند، براي اينكه اينجا نفرمود هزار فرشته، فرمود هزار فرشتهٴ مُردف يعني هر فرشته‌اي رديف دارد، حالا يك نفر را رديف دارد يا دو نفر را رديف دارد بايد با آيه ديگر مشخص بشود، چون در آيه ديگر فرمود سه هزار فرشته را نشاندار ما فرستاديم مي‌توان استنباط كرد كه اين هزار فرشته مُردف هر كدام در رديف خود، دو فرشته را به همراه دارند. اينكه فرمود: ﴿أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ مُرْدِفِينَ﴾ با‌ آن سه هزار فرشته هماهنگ خواهد شد.

نازل شدن نصرت الهي بر اساس حكمت الهي

بعد فرمود: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾؛ اين كار زمينه مژده‌اي براي شماست، قلب شما را آرام مي‌كند و اصولاً كمك جز از نزد ذات اقدس الهي جاي ديگر نيست، آنجاست و آنجا هم دسترس كسي نيست؛ هيچ جايي مبدأ نصرت نيست مگر خدا و خدا هم عزيز است در دسترس كسي نيست، خودش بايد بدهد و حكيمانه هم توزيع مي‌كند: ﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ عزيز است كه كسي دسترسي ندارد به او و حكيم است و حكيمانه نصرت را نازل مي‌كند.

پرسش: ...

پاسخ: به هر حال اين آيه محل بحث هم قابل تطبيق بر آن است كه خطاب متوجه كافران باشد، هم شامل مؤمنين، به همه خطاب مي‌كند كه ﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ﴾؛ معجزه‌اي است براي همه شما، هم مؤمنين بايد بر ايمانشان با اين اعجاز بيفزايند، هم كافران با مشاهده اين اعجاز بايد مؤمن بشوند، اگر اولي‌الأبصار باشند.

اشاره كردن آيه شريفه به امدادهاي مادي

در آيه ده همين سورهٴ «انفال» آمده است كه ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ آن‌گاه [در آيه بعد] امداد مادي را ذكر مي‌كند، مي‌فرمايد: ﴿إِذْ يُغْشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَي قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ﴾؛ شما در حالي بوديد كه نيازي به آب داشتيد، آب را به وسيله باران براي شما فرستاد كه هم پليديهاي ظاهري شما برطرف بشود و هم جايگاه رزمي شما كه شن‌زار بود محكم بشود كه اسبهايتان يا خودتان فرو نرويد، تثبيت قدم باشد و ثبات ايماني و طمأنينه دل هم به همراه داشته باشد و مانند آن، اين امداد مادي.

مستثنا نبودن فرشته از امدادهاي غيبي

باز به امداد غيبي اشاره مي‌كند كه فرشته است وقذف رعب فرمود: ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلاَئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ فرمود اين شما نيستيد كه نياز به امداد غيبي داريد، بلكه مَلك هم محتاج به اوست. ما همان‌طوري كه به شما مي‌گوييم در هنگام جنگ صبر كنيد، به فرشته‌ها هم دستور داديم كه ثبات قدمتان را حفظ بكنيد تمام دستاويز كافران را از بين ببريد ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلاَئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ﴾ همان طوري كه به انسانهاي مبارز مي‌فرمايد: ﴿اذْهَبَا إِلَي فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَي﴾[6] بعد من با شمايم ﴿إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَي﴾[7] به فرشته‌ها هم مي‌فرمايد كه من با شمايم ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلاَئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ﴾ مبادا كسي خيال كند ملائكه در نصرتش مستقل است يا در امدادش نيازي به حق ندارد.

مأذون بودن فرشته‌ها در امدادهاي غيبي به مؤمنين

خداي سبحان به فرشته‌ها فرمود: ﴿أَنِّي مَعَكُم﴾ شما چند كار بكنيد يكي ﴿فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا﴾؛ مؤمنين را تثبيت كنيد ﴿سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ دلهاي كافران را من با رُعب مي‌لرزانم ﴿فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَعْنَاقِ﴾؛ سرِ اين كافران را شما بزنيد ﴿وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾[8]؛ انگشتها و دستها و دستآويز اينها را هم قطع كنيد. خلاصه، دستهاي اينها را قطع كنيد، سرِ اينها را قطع كنيد، مؤمنين را تثبيت كنيد من هم دلهاي كافران را مي‌لرزانم اين هم امداد است به وسيله انذار فرشته‌ها، هم امداد است با قذف ترس در دل كافران، اينها امدادهاي غيبي است.

﴿ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[9]؛ آن‌گاه به خود مؤمنين هم مي‌فرمايد كه وقتي شما وارد صحنهٴ نبرد شديد ﴿فَاثْبُتُوا﴾[10] در همين سورهٴ مباركهٴ «انفال» بخش ديگر از امدادهاي غيبي را كه مربوط به همين جريان جنگ بدر است ذكر مي‌كند.

پرسش:...

پاسخ: بله؛ هر دو مستقيماً هم مي‌شود ديگر. فرشتگان، مكلّف تكويني‌اند همان‌طوري كه در انزال وحي مأمورند ﴿بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[11] اينها سفراي الهي‌اند، مأموران الهي‌اند، جنود حق‌اند، يعني افاضهٴ صبر بر اينهاست.

پرسش:...

پاسخ: به هر حال فرشته هر كاري كه دارد تكويني است و خدا به او امر مي‌كند يعني افاضه مي‌كند.

پرسش:...

پاسخ: ملائكه احساس ضرر نكردند، تثبيت است گفتن تثبيت، همان و تثبيت كردن آنها همان، امر به فرشته‌ها امر تكويني است كه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾[12] اينجاست؛ امر تشريعي كه نيست عصيان‌پذير باشد كه.

پرسش:...

پاسخ: نه؛ يعني نصرت شما به امداد من وابسته است درباره فرشته‌ها فرمود: ﴿وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[13] يعني امر همان و فعل همان.

پرسش:...

پاسخ: آنها معلوم مي‌شود ملائكه ارضي‌اند، به هر حال آنهايي كه ملائكه ارضي‌اند احياناً مشمول ﴿مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾[14] نيستند و تكامل‌پذيرند؛ اما تكليف براي آنها نيست، لذا «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ والملك إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» نيست تكليف براي همين دو گروه است.

پرسش:...

پاسخ: غرض آن است كه ممكن است ارضي باشد ولي مكلّف نيستند، چون آنچه مي‌گويد: ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾[15] فرشته را مطرح نمي‌كند، فرشته تكليف تشريعي ندارد، چون ﴿لاَ يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾[16] هستند ﴿وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[17]اند و امثال ذلك.

پرسش:...

پاسخ: حالا اين در سورهٴ مباركهٴ «انبياء» به خواست خدا كه فرشته‌ها را مشروحاً بيان مي‌كند ﴿بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ ٭ لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾[18] بايد بحث بشود، خب.

پس امداد الهي گاهي به فرستادن فرشته است، گاهي به فرستادن باران است، گاهي به قذف ترس در دلهاي كافرين است، گاهي به ايجاد امن و آرامش در دل مؤمنين است و گاهي هم با تصرّف در عين كه محلّ بحث است.

در سورهٴ مباركهٴ «انفال» فرمود: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[19].

نشان دادن جنگ بدر در رؤيا به رسول اكرم (ص) جهت تسكين مؤمنين

اصل اين برنامه جنگ بدر را ذات اقدس الهي در عالم رؤيا به رسول اكرم ارائه داد. در همان عالم رؤيا به حضرت ارائه داد كه گروه كَمي عليه او به مقابله پرداختند [و] به جنگ او آمدند و همين گزارش را رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به امّتش ابلاغ فرمود، فرمود خداي سبحان در عالم رؤيا اينها را كم نشان داد تا هر چه را كه شما ديديد همان را براي مردم شرح كنيد، زيرا اگر در عالم رؤيا زياد نشان مي‌داد ﴿وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً﴾؛ آنها را به تو زياد نشان مي‌داد تو هر آنچه مي‌ديدي، مي‌گفتي چون هر آنچه كه مي‌ديدي بايد مي‌گفتي، وقتي همان را گزارش مي‌دادي اينها مي‌ترسيدند؛ اظهار ضعف مي‌كردند و اين ضعفشان زمينهٴ نزاع را فراهم مي‌كرد و ديگر آماده براي جنگ نبودند ﴿وَلَوْ أَرَاكَهُمْ﴾ كه «كاف» مفعول اول، «هم» مفعول دوم ﴿كَثِيراً﴾ اگر خداي سبحان آنها را به تو با رقم كثرت نشان مي‌داد تو ترس نداشتي، براي اينكه ﴿لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾[20] شامل حال اوست و بس، در بحثهايي كه مربوط به خود رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است فرمود: ﴿لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾ اگر هيچ كس تو را ياري نكند تو موظّفي در سنگر باشي، ولو تنها هم كه شد بجنگي، هيچ كس اگر نباشند كه تو را ياري كنند، تو بايد قيام بكني چه اينكه اين‌چنين هم بود آن وقتي كه هيچ كس يار و ياور آن حضرت نبود قيام كرده بود.

پس نسبت به وجود مبارك حضرت كه مسئله‌اي نيست ﴿لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾ اما اگر ترس و وحشتي هست براي توده مردم است، لذا فرمود: ﴿وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ﴾ نه «كفشَلتَ» ﴿لَفَشِلْتُمْ﴾ كه اين ديگر التفات از غيبت به خطاب است، با مردم الآن خدا حرف نمي‌زد تاكنون خدا با پيامبرش سخن مي‌گفت كه ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً﴾ مخاطب پيامبر است ﴿وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً﴾ تا اينجا كه سه خطاب بود مخاطب پيامبر است و اصلاً سخن از امت نبود، آن‌گاه سخن از امت شروع مي‌شود ﴿لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ﴾، خب ﴿وَلكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[21] ذات اقدس الهي اين‌چنين تصميم گرفته است كه با سلامت كار را اجرا كند و همه در برابر ارادهٴ او سِلم و مُسلم و منقاد باشند تا كار صورت بپذيرد.

پرسش:...

پاسخ: تصرف در دل است ديگر، بله رأي‌العين نيست، مي‌ترسند.

پرسش:...

پاسخ: چرا؛ تصرّف در چشم كه نيست اين قِسم يك قِسم جداگانه‌‌اي است كه در بين معجزات كه خود معجزه نادرةالوقوع است اين در بين نوادر، نادر است كه تصرّف در چشم باشد.

پرسش:...

پاسخ: بالأخره يك وقت است انسان مي‌ترسد؛ اما عاملش را نمي‌داند براي چه چيزي مي‌ترسد، يك وقت است كه مي‌بيند چند نفر دارند حمله مي‌كنند در حالي كه چند نفر نيستند.

پرسش:...

پاسخ: بله؛ هر دو كار خداست ذات اقدس الهي هر دو را به خود اسناد داد.

پرسش:...

پاسخ: نه؛ اين مي‌ترسد، مبدأ قابلي است، مبدأ فاعليش در هر دو خداست. گاهي خداي سبحان قلب انسان را تصرّف مي‌كند با قذف رعب و ترس، گاهي در چشم انسان تصرّف مي‌كند سپس انسان مي‌ترسد.

پرسش:...

پاسخ: شاهدش همين دو آيه است ديگر.

پرسش:...

پاسخ: نه، يكي مستقيماً در قلب است ﴿سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ﴾[22] يكي هم ﴿وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ﴾ يا ﴿يَرَوْنَهُم مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ﴾ اين دو معجزه جداست ديگر.

پرسش:...

پاسخ: بله ديگر؛ هر دو مربوط قصهٴ بدر است.

﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ بعد مي‌فرمايد: ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَي اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾[23].

سرّ تبيين «رأي العين» جهت مقابله حتمي

خداي سبحان براي اينكه كار بگذرد و گذرا بشود و شما پيروز بشويد و آنها شكست بخورند در هنگامي كه رو در روي هم قرار گرفتيد كار ديگر هم كرد و آن اين است كه ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ﴾ ديگر فعل، فعل ماضي نيست مربوط به حالت خواب هم نيست مخصوص به پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نيست آن سه مطلب گذشت. اينجا هم فعل، فعل ماضي است، هم مسئله بيداري است و هم براي عموم مردم است ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ﴾ كه اين ترسيم صحنهٴ جنگ است «يُري» خداي سبحان «كموهم» چون اين «كاف» مضموم است با اشباع «واو» توليد شد چون ضمير جمع است خطاب به خود اين مؤمنين است آن «هم» مفعول دوم است ﴿يُرِيكُمُوهُمْ﴾؛ شما را بيننده آنها قرار مي‌دهد و آنها را مرئي شما قرار مي‌دهد؛ اما كم ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ﴾ آن هم ﴿فِي أَعْيُنِكُمْ﴾ اين ﴿فِي أَعْيُنِكُمْ﴾ كه در همه موارد تكرار مي‌شود و در آيه محل بحث سورهٴ «آل‌عمران» هم ﴿رَأْيَ الْعَيْنِ﴾ آمده است، براي اينكه مبادا خيال بشود كه اين در تخيّل هست كه بنماياند شما را، بلكه ارائه مي‌دهد نَما نيست [بلكه] رؤيت است.

كم نشان دادن طرفين جنگ بدر، عامل پيروزي مسلمانان

﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ﴾ شما با آنها برخورد كرديد، آنها را به شما نشان مي‌دهد؛ اما ﴿فِي أَعْيُنِكُمْ﴾ نه در خيال شما ﴿قَلِيلاً﴾ شما آنها را كم مي‌بينيد ﴿وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ﴾[24]؛ شما را هم در چشمان آنها كم جلوه مي‌دهد.

حالا نكته‌اي دارد كه اينجا نفرمود: «يريكموكم قليلاً»، بلكه فرمود: ﴿يُقَلِّلُكُمْ﴾ بماند به هر حال آنها هم با چشمانشان شما را كم مي‌ديدند. اين كار براي چه بود، براي اينكه جنگ بشود و شما پيروز بشويد و آنها شكست بخورند اگر آنها شما را زياد مي‌ديدند پيشنهاد صلح مي‌دادند يا فرار مي‌كردند و مانند آن و اگر شما آنها را زياد مي‌ديديد ممكن بود در بين شما نزاع پيش بيايد، جنگ رُخ ندهد و پيروز نشويد، براي اينكه كار بگذرد و قضاي الهي محقّق بشود كاري كرد كه هم شما بر جنگ مصمّم باشيد، هم آنها بر جنگ مصمّم باشند. شما چون آنها را كم مي‌بينيد خدا هم كه وعده داد ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾[25] و از طرفي هم ﴿إِن يَكُن مِنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِاْئَتَيْنِ﴾[26] شما اين وعده‌ها را دريافت كرده بوديد شجاع و جَري بر جنگ مي‌شويد، آنها چون شما را كم مي‌بينند بر غرورشان افزوده مي‌شود، لذا جنگ قطعي خواهد شد، وقتي وارد صحنه جنگ شديد وضع عوض مي‌شود آنها شما را زياد مي‌بينند.

پرسش:...

پاسخ: واقعيت بود چون واقع مؤمنين زياد است و واقع كافران كم.

پرسش:...

پاسخ: نه؛ اين ارائه ملكوت است؛ واقع را نشان مي‌دهد، مثل اينكه در عالم رؤيا به وجود مبارك حضرت اينها را كم نشان داد، نه اينكه باطل نشان داد چون نبيّ اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) چه در خواب، چه در بيداري حق مي‌بيند و ذات اقدس الهي هم كارش جز ارائه حق چيز ديگر نيست؛ منتها حقيقت اينها كه كم است به اينها نشان داد، وقتي وارد صحنه جنگ شدند وضع عوض شد، فرمود: ﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَي كَافِرَةٌ﴾ اين ذكر وصف از باب تعليق حكم بر وصف است كه مشعر به عليّت است آنها چون ﴿قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ﴾[27] موفق شدند، اينها چون فرقه و فئهٴ كافره بودند شكست خوردند و آن سرفصل بحث هم اين بود كه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغْنِي عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَيْئاً﴾[28] چون سرفصل بحث ايمان و كفر بود؛ ديگر نفرمود: «و اُخريٰ كافرةٌ يقاتلون في سبيل الطاغوت» آن در آيات ديگري است كه ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ﴾[29].

تبيين احتمالات چندگانه جنگ بدر

الآن بحث در اين است كه كافر با مؤمن وقتي رو در روي هم قرار مي‌گيرند كافر چيزي ندارد كه او را از خدا بي‌نياز كند ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغْنِي عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَيْئاً﴾ نشانه‌اش هم اين است كه ﴿وَأُخْرَي كَافِرَةٌ﴾ همين، وقتي كه جنگ شروع شد كافران، مؤمنين را دو برابر مي‌ديدند حالا نه تنها كم نمي‌ديدند، نه تنها به همان اندازه‌اي كه بودند نمي‌ديدند، بلكه دو برابر مي‌ديدند. آيا مؤمنين را دو برابر خود مؤمنين مي‌ديدند يعني سيصد و چند نفر را ششصد و خرده‌اي مي‌ديدند يا مؤمنين را دو برابر خود مي‌ديدند يعني سيصد و چند نفر را در حدود دو هزار نفر مي‌ديدند، چندين وجه براي ارجاع ضمير ممكن هست منتها بعضي از اين وجوه از نظر ادبي و سياق خلاف ظاهر هست يعني اين مقدار بعيد است، بعضيها با آيات سورهٴ «انفال» سازگار نيست.

يكي از احتمالاتي كه بعضي از مفسّرين دادند اين بود كه ﴿يَرَوْنَهُم مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ﴾ يعني مسلمانها، كافران را دو برابر خود كافران مي‌ديدند، مسلمين كه سيصد و اندي بودند كافران را كه هزار نفر بودند يا مقداري كم يا مقداري زياد، اين كافران را دو برابر خود كافران ديدند يعني مسلمانها كه سيصد نفر بودند كافران را دو هزار نفر ديدند، چرا؟ «ليلتجئوا الي الله» خداي سبحان كاري كرد كه مسلمين التجايشان و اضطرار و اضطرابشان بيشتر بشود و توجهشان به خدا بيشتر باشد[30].

اين يك معناي لطيفي است، معناي خوبي است ولي با صدر و ساقه اين قصه سازگار نيست، اگر مؤمني آن‌چنان راسخ باشد كه هر چه دشمن بيشتر باشد، خضوع او و اضطرار او به خدا بيشتر باشد كه اين «طُوبَي لَهُ وَحُسْنُ مَآبٍ» ولي در قصهٴ بدر خداي سبحان فرمود: ﴿لَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ﴾[31] اگر ما در عالم ر‌ؤيا به تو ارائه مي‌داديم كه گروه زيادي دارند حمله مي‌كنند و تو عين ماوقع را گزارش مي‌دادي اينها احساس ترس، احساس ضعف مي‌كردند بعد زمينه نزاع فراهم مي‌شد، پس نمي‌شود گفت كه ﴿يَرَوْنَهُم مِثْلَيْهِمْ﴾ يعني مي‌بينند مؤمنين، كافران را دو برابر خود كافران، اين احتمال مردود است. مي‌ماند اينكه كافرين، مسلمين را دو برابر خود كافرين ببينند، يعني كافرين ببينند كه مسلمانها در حدود دو هزار نفرند به اين هم دارند جواب مي‌دهند كه در ديروز اشاره شد. يا نه كافرين، مسلمين را دو برابر خود مسلمين مي‌بينند يعني ببينند كه اينها ششصد و خرده‌اند، نه سيصد و خرده‌اي، قهراً يك مقدار مرعوب مي‌شوند. يا مسلمانها، كافرها را دو برابر خود ببينند، نه سه برابر خود الآن سه برابرند و اينها دو برابر مي‌بينند.

با بعضي از اين احتمالها آن ﴿يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ﴾[32] سازگار هست يعني اگر مسلمين، كافرها را دو برابر خود ببينند كم ديدند، چون كافرها سه برابر بودند و اينها دو برابر مي‌بينند و دو برابر آن حداقلّ وعده خداست حدّاقل وعده آن است كه اگر عدد كافر دو برابر مسلم باشد، مسلمان پيروز است.

كم ديدن مسلمانان توسط كافران عامل وقوع جنگ

چند احتمال هست كه بعضي از احتمالها با آيات سورهٴ «انفال» مطابق است، بعضي از احتمالها اصلاً با آيات سورهٴ «انفال» مطابق نيست؛ اما آن احتمالي كه مي‌شود با آيه سورهٴ «انفال» جمع بشود اين است كه در اوايل جنگ، در موقفي از مواقف نبرد، كافرها مسلمانها را كم مي‌ديدند در اول كه ﴿يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ﴾ كه در سورهٴ «انفال» است براي اوايل جنگ باشد، وقتي شروع به پيكار كردند آن‌گاه كافرها، مسلمانها را دو برابر ديدند در وسط جنگ غافلگير شدند.

 

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1] . سورهٴ بقره، آيهٴ 249.

[2] . سورهٴ بقره، آيهٴ 130.

[3] . سورهٴ مجادله، آيهٴ 21.

[4] . سورهٴ بقره، آيهٴ 249.

[5] . سورهٴ آ‌ل‌عمران، آيهٴ 124.

[6] . سورهٴ طه، آيهٴ 43.

[7] . سورهٴ طه، آيهٴ 46.

[8] . سورهٴ انفال، آيهٴ 12.

[9] . سورهٴ انفال، آيهٴ 13.

[10] . سورهٴ انفال، آيهٴ 45.

[11] . سورهٴ عبس، آيات 15 و 16.

[12] . سورهٴ يس، آيهٴ 82.

[13] . سورهٴ نحل، آيهٴ 50.

[14] . سورهٴ صافات، آيهٴ 164.

[15] . سورهٴ ذاريات، آيهٴ 56.

[16] . سورهٴ تحريم، آيهٴ 6.

[17] . سورهٴ تحريم، آيهٴ 6.

[18] . سورهٴ انبياء، آيات 26 و 27.

[19] . سورهٴ انفال، آيهٴ 43.

[20] . سورهٴ نساء، آيهٴ 84.

[21] . سورهٴ انفال، آيهٴ 43.

[22] . سورهٴ انفال، آيهٴ 12.

[23] . سورهٴ انفال، آيات 34 و 44.

[24] . سورهٴ انفال، آيهٴ 44.

[25] . سورهٴ بقره، آيهٴ 249.

[26] . سورهٴ انفال، آيهٴ 65.

[27] . سورهٴ بقره، آيهٴ 190.

[28] . سورهٴ آل‌عمران، آيهٴ 10.

[29] . سورهٴ نساء، آيهٴ 76.

[30] . تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، ج1، ص250.

[31] . سورهٴ انفال، آيهٴ 43.

[32] . سورهٴ انفال، آيهٴ 44.

 


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق