25 01 2017 343943 بطاقة تعريف:
image
به گزارش خبر گزاری شفقنا

عقلانیت و اعتدال عنصر گمشده جوامع اسلامی است

از ویژگی های خالص بندگان از نظر قرآن اعتدال است و اعتدال یعنی میانه روی و حد فاصل میان افراط و تفریط که از نظر قرآن این اعتدال در همه چیز مطلوب است اما جوامع اسلامی چقدر به این امر پایبند هستند؟

حجت الاسلام والمسلمین جوادی آملی در گفتگو با خبرگزاری شفقنا بیان داشت: از ویژگی های خالص بندگان از نظر قرآن اعتدال است و اعتدال یعنی میانه روی و حد فاصل میان افراط و تفریط که از نظر قرآن این اعتدال در همه چیز مطلوب است اما جوامع اسلامی چقدر به این امر پایبند هستند و آیا جنگ، درگیری و مشکلات زیادی که در جوامع مسلمان شاهد هستیم جز این نیست که اعتدال در این جوامع کمرنگ شده است و بیشتر بر اساس افراط و تفریط عمل می کنند!

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی معتقد است:  هم عقلانیت و هم اعتدال به سبک زندگی انسان ها بازمی گردد. امروزه که بحث سبک زندگی به عنوان بحث جدی مطرح است آن جوامعی که به لحاظ معرفتی، عقلانیت را برای خود اصل می دانند و اعتدال را در حوزه عمل برای خودشان یک رکن به حساب می آورند سبکی از زندگی دارند که این سبک زندگی، زندگی شایسته و مؤمنانه است.

متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر جوادی آملی را می خوانید:

مفهوم اعتدال و نقش آن در جامعه از موضوعات مهم در جوامع اسلامی محسوب می شود. عدم توجه به آن چه تاثیراتی در جامعه دارد؟

جوادی آملی: عقلانیت یعنی حضور قوه عاقله در عرصه همه فعالیت ها و اقدامات اجتماعی در زمینه های مختلف سیاست، فرهنگ، اقتصاد و… که به عنوان یک روش معرفتی برتر در جامعه مطرح است. اگر جامعه ای به این باور و رشد برسد که خداوند قوه و توانی را در وجود انسان قرار داده که با این توان و قدرت می تواند  امور را بررسی کند و حق و باطل را تشخیص دهد، آن قوه عبارت است از قوه عاقله که باید او را به کار گرفت و به میدان آورد و از توانایی های آن قوه استفاده کرد. اگر این معنا به انسان تفهیم شود و انسان، انسانیت خود را در گرو همین عقلانیت بداند و با اندیشه ورزی و به میدان آوردن قدرت عقل به قرآن که فارغ بین حق و باطل است تا حدودی که البته عقل اقتضاء می کند، راه پیدا کند، این روش معرفتی می تواند بسیاری از امور را حل و فصل کند. متاسفانه نوع جوامع حتی جوامع اسلامی در حد عالَم حس و خیال زندگی می کنند و متاسفانه زحمت به میدان آوردن عقل و تفکر عقلی را به خود نمی  دهند تا یک جامعه ی اندیشه ورز و عقل ورزی باشند. در واقع تنها شاخصی که در جامعه اسلامی می توان به وسیله او حق و باطل و زشت و زیبا را امتیاز داد، جریان تفکر عقلی است. البته عقل یکی از جنبه های حقایق وحیانی و کشف از حقیقت وحیانی است اما خود عقلانیت به عنوان یک روش در جامعه انسانی عموماً و جامعه اسلامی خصوصاً، متاسفانه آن رواج و دایر بودن را ندارد. به نظر می رسد ما نیازمندیم که در این جهت آموزش بسیار گسترده و حتی پیشرفته ای که انسان ها را به تفکر عقلی، اندیشیدن و اندیشه ورزی در همه حوزه ها رهنمود می کند داشته باشیم به گونه ای که هیچ کار و اقدامی انجام نگیرد مگر اینکه از درگاه عقل ورزی و اندیشه باشد. این معنا تا حدی برای انسان مشخص است و از ناحیه دین و آموزه های وحیانی شاید به هیچ  کدام از امور به اندازه عقل ورزی و تفکر تاکید نشده است. اصرار دین بر عقلانیت، تفکر، اندیشه کردن و تفقه کردن که با اصطلاحات مختلفی مثل تأمل، تفکر، تدبر، تفقه در منابع دینی ما اعم از کتاب و سنت آمده است برای این است که انسان تنها و تنها بر اساس روش عقلانی می تواند زندگی شایسته انسانی بسازد. بنابراین محور حیات فردی و اجتماعی انسان در همه زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و حتی حیات فردی مبتنی بر عقلانیت است و آن انسانی که از عقلانیت و تفکر عقلی به دور است،  از حریم انسانیت فاصله گرفته و دین با همین نگاه است که بر عقلانیت اصرار و تاکید می کند.

* اعتدال عقلانیت در آموزه های قرآنی چگونه تعبیر شده است؟

جوادی آملی: همانطور که در بخش اول گفتم چون خدای عالم انسان را بر مدار عقلانیت ساخته است و امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات عالم اعم از جمادات، نباتات و حیوانات مسیر عقلانیت است و انسان در مسیر عقلانیت می تواند با بررسی و تأمل و اندیشه ورزی کردن به حق برسد. به هر حال خدای عالم چنین فضایی را برای انسان ایجاد کرده که با حرکت و تلاش خودش بتواند حق و باطل را امتیاز دهد. اگر حق و باطل برای انسان به صورت روشن و آفتابی وجود داشت تلاشی برای انسان در اینکه اجتهاد کند و به حق برسد وجود ندارد و طبعاً کمالی هم برای انسان  نبود. الان فرشتگان و ملائک حق و باطل را به صورت روشن می بینند و به حق گرایش و از باطل انزجار و تنفر دارند، اما انسان باید اجتهاد کند تا به حق و باطل برسد و از شناخت حق به سوی او گرایش پیدا کند و با شناخت باطل از او  انزجار و تنفر بیابد. این اجتهاد علمی یکی از رسالت ها و وظایف انسانی است که خدا ابزار آن را هم در اختیار انسان قرار داده است به نام عقلانیت و عقل قوه ای است که از ناحیه پروردگار عالم به عنوان قوه برتر و فرمانروای وجود انسانی قلمداد شده است. خداوند تا حد فراوانی این عقل را به عنوان یک ماده در وجود انسانی از ناحیه دین تعبیه و شکوفا کرده است و انسان طبعا از آن استفاده خواهد کرد. علی ابن ابیطالب (ع) فرمود «لیُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقول» یعنی این قوه عاقله که توسط خدا در نهاد انسان به امانت نهاده شده است توسط انبیاء و اولیای الهی شکوفا می شود و در آموزه های وحیانی ما که سرآمد آنها قرآن  کریم هست این نکته وجود دارد حتی در خصوص فهم دین از واژه تفقه استفاده شده است و منظور از تفقه فقط علم و فراگیری دانش نیست بلکه فهم  است و فهمیدن یکی از امتیازات بشری است. بسیاری از انسان ها علم دینی دارند اما فهم دینی که حیثیت کاربردی آن را در اجتماعات و جوامع مختلف تامین کند را احتمالاً ندارند. تفقه یعنی ضمن اینکه ما نسبت به دانش دینی آگاهی داریم بتوانیم فهم دینی و راه به عمل درآوردن درست آن را هم خوب بیابیم بنابراین هم از ناحیه وجدان و درون انسان و هم از ناحیه حجت بیرونی که کتاب و سنت است، ندا و فریاد عقلانیت است و جامعه ای که از عقلانیت برخوردار باشد و بتواند قوه عاقله را ممیز همه امور قرار دهد و به وسیله قوه عاقله همه شناخت ها و معرفت های خود را ممیزی کند، این جامعه جامعه نخبه ای خواهد بود و از جوامع اسلامی خصوصاً جامعه ی شیعی که مبتنی بر  قرآن و عترت حرکت می کند بسیار متوقع است که میدان حضور عقل را بیشتر کند تا از آن بهتر بتواند استفاده کند.

* در قرآن آمده است "ما شما را امتی معتدل و میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید چنانچه رسول بر شما گواه است". این اعتدال و عقلانیت در اندیشه و عمل اندیشمندان مسلمان چقدر رعایت می شود؟

 جوادی آملی: باید توجه کرد که عقلانیت در حوزه عقل نظری و اعتدال در حوزه عقل عملی است پس این دو در عرض هم نیستند. خداوند از جایگاه عقل نظری قدرت تفکر را به انسان داد و انسان روش عقلانیت را که پیش بگیرد به معنای این هست که اگر حتی سخنی را شنید، حتی آن سخن اگر روایت باشد و حتی اگر خوابی دید ولکن این خواب و این سخن شنیده شده در ترازوی عقل قرار نگیرد ممکن است که انسان را به افراط و تفریط منتهی کند. عقل، ترازو و میزان است تا آنچه انسان از  نواحی مختلف  معرفتی فراگرفته است  در درون آن ترازو قرار می دهد و بر اساس آن حرف صحیح را از حرف سقیم جدا کند. آنچه که به عنوان روش معرفتی در حوزه عقل نظری است را به عنوان عقلانیت یاد می کنیم که مورد تاکید دین هست. بنابراین عقلانیت یک جهت است که اختصاصی به قوه نظر و عقل نظری دارد و اعتدال، جهت دیگری است که در حوزه عقل عملی شکل می گیرد، یعنی آن جنبه عملی انسان به روش اعتدال عمل می کند. به عبارت دیگر هم عقلانیت و هم اعتدال به سبک زندگی انسان ها بازمی گردد. امروزه که بحث سبک زندگی به عنوان بحث جدی مطرح است آن جوامعی که به لحاظ معرفتی عقلانیت را برای خود اصل می دانند و اعتدال را در حوزه عمل برای خودشان یک  رکن به حساب می آورند سبکی از زندگی دارند که این سبک زندگی، زندگی شایسته و مؤمنانه است. انسان های مومن انسان هایی هستند که از لحاظ معرفتی از روش عقلانی و به لحاظ عملی از سبک و سیاق اعتدال استفاده می کنند. بنابراین عقلانیت و اعتدال گرچه دو جنبه مثبت انسانی است اما هر کدام از یک عقل و قوه نشأت می گیرند. در اینکه خدای عالم جامعه اسلامی را به عنوان امت وسط قرار داده است یعنی  افراط و تفریط را نه در جنبه های عقل نظری دارند که حس گرا و خیال گرا باشند و نه در بخش عقل عملی دارند که اهل تندروی و یا کندروی در مقام عمل باشند. آنهایی که در فضای معرفتی از حس و خیال رهایی یافته اند و جریان های حس و خیال به لحاظ معرفتی، آنها را گرفتار خودشان نکرده است، به عنوان امت وسط، از عقلانیت برخوردار هستند و آنهایی که در مقام عمل از جریان تندروی و یا کندروی یا افراط و تفریط رهایی پیدا کرده اند و از طریق چپ و راست به تعبیری که یمین و یسار معرفی شده است خودشان را دور داشته اند و در وسط میدان معرفت که عقلانیت و اعتدال است حرکت کرده اند آنها به عنوان بهترین امت شناخته می شوند، « و کنتم خیر امت اخرجت لناس» یا اینکه قرآن می فرماید ما شما را امت وسط و نمونه قرار داده ایم یعنی هم افراط و تفریط در مقام عمل و هم حس و خیال را در مقام نظر دور دارید و آنچه که شایسته انسانی است با معیار قرار دادن عقلانیت در بخش نظری و اعتدال در بخش عملی اقدامات زندگی خود را در حیات فردی اجتماعی داشته باشید.

* به نظر شما مناسبات ایران و جهان عرب در شکل گیری و گسترش اعتدال در جامعه  چقدر موثر بوده است؟

جوادی آملی: متاسفانه حرکت های سیاسی و منافع زودگذری که به هر حال کشورهای منطقه برای خود محسوب می کنند و همچنین دشمنی ها و عداوت هایی که از درون و بیرون احتمالا برای این کشورها وجود دارد عواملی است که باعث شده متاسفانه از زمان انقلاب تا کنون نتوانیم مناسبات شایسته و صحیحی را در روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خودمان ایجاد کنیم. اگر واقعاً بر مبنای عقلانیت و اعتدال پیش می رفتیم و نظام مناسبات را بر اساس این دو پایه استوار می کردیم حتماً جوامع اسلامی خصوصاً آنهایی که در خاورمیانه زندگی می کنند می توانستند بهتر از یکدیگر بهره ببرند. متاسفانه امروزه محیط های علمی، حوزوی، دانشگاهی و همچنین سایر محیط هایی که مربوط  به جوامع انسانی و اسلامی می شود برخوردار از یکدیگر نیستند،  همه یکدیگر را به یک نوع هراس و خوف فرا می خوانند که باعث شده است نتوانیم از منافع و منابع یکدیگر اعم از منابع سخت افزاری، نرم افزاری و چه منابع مغزافزاری استفاده کنیم. اراده امام خمینی(ره) بر این اساس بود که این یک میلیارد جمعیت اسلامی کنار هم جمع شوند تا مفاسد، ریشه های فساد و جریان های استکباری و صهیونیسم را برطرف کنند اما الان می بینیم که به جان هم افتادند این نشان از این است که ما عقلانیت و همچنین اعتدال را در سطح حاکمیت به درستی و شایستگی نداریم و چنین سرنوشتی برای جامعه اسلامی هرگز شایسته نبوده و نخواهد بود و این نه تنها زمینه رفع فساد و ریشه استکبار در منطقه نخواهد بود بلکه موجب اختلاف و تشتت و هدر رفتن منابع و منافع اسلامی و انسانی است که نتیجه ای جز خسارت نخواهد داشت.

* چه عواملی باعث می شود که گاهی در جوامع اسلامی رعایت اعتدال به فراموشی سپرده می شود و شاهد افراط و تفریط در جامعه می شویم؟

جوادی آملی: یکی از مسایل اساسی در این خصوص این است که متاسفانه چون برخی حکام و سلاطین با یک سبک استبدادی حاکمیت خود را اعمال می کنند در حقیقت مستبد هستند، خود این استبداد جریان افراطی را رشد می دهد. عده ای وقتی می بینند که مثلاً حکومت های منطقه گرایش به استکبار پیدا می کنند و تحت نفوذ آنها قرار می گیرند و سیطره ی استکبار و صهیونیسم را می پذیرند پس در مقابل این جریان قد علم می کنند، شاید نتوان آنها را افراط گرایی دانست بلکه آن تفریط منشاء می شود که عده ای علیه آنها بشورند. جریان داعش در عین حال که یک جریان محکوم و ناصوابی است بخش قابل توجهی از آنها بر اساس ریشه یابی به این بازمی گردد که حاکمیت مستبدانه در منطقه به جهت پذیرش نفوذ غرب و جریانات استکباری باعث شده است که عزت جامعه اسلامی و مسلمان ها زیر سوال برود و عده ای برای اینکه در مقابل این ذلت پرخاش کنند، قد علم می کنند و نمی توان این را افراطی نامید بلکه ریشه افراط گرایی را در تفریط طرف مقابل باید دید و از این جهت حتی کسانی که بر مبنای اعتدال جلوی تفریط را می گیرند هم احیاناً متهم به افراط گرایی می شوند. اگر بخواهیم حیثیت های استبدادی را در منطقه بررسی کنیم یا اگر بخواهیم حیثیت وابستگی حکام منطقه را داشته باشیم می بینیم که احیاناً برای رفع این نوع ضعف های حکومتی و دفع این جور  مفاسدی که باعث شده است منابع و منافع امت اسلامی به هدر برود، گاهی اوقات چاره ای جز تحولات، انقلاب ها و نهضت های استوار صحیح نیست، البته باید هدایت شود و بر مبنای عقلانیت و اعتدال پیش رود بنابراین یکی از جهاتی که متاسفانه در جوامع رخ می دهد نحوه حکومت و سبک حکومتی است که مستبدان دارند، حکومت های استبدادی ناچار جریان افراطی را ایجاد خواهند کرد،  چه بخواهند چه نخواهند عده ای در مقابل استبداد دست به سلاح خواهند برد و احیاناً به دلیل افراط گرایی یا تفریط گرایی در جانب مخالف، قد علم خواهند کرد و باعث می شوند که جامعه متشنج شود. بنابراین بخشی از این گونه مسایل به این بازمی گردد. اما بخش دیگر افراطی که در جامعه شاهد هستیم به این دلیل است که نتوانستند تعارض بین عقل و نقل یعنی تعارض بدوی و ابتدایی را حل و فصل کنند و خواستند با گرایش های نقلی جلو بروند. بزرگان دین مثل مرحوم شیخ مفید، سید مرتضی و مرحوم کلینی که جزو بنیان گذاران مباحث اسلامی و علوم اسلامی هستند نگاه بسیار عمیق و وسیعی داشتند و به عقل بهای ویژه ای می دادند. جناب شیخ کلینی که کتاب شناس و حدیث شناس متبحر و منحصر به فردی است در مقدمه خطبه کتاب شریف "کافی" می فرماید «اذْ کان العقلُ هو القطب الذی علیه المدار و به یُحتجُّ و له الثواب و علیه العقاب» «عقل آن قطب است که همه امور باید بر اساس این قطب حرکت کد و خدای عالم بر اساس همین عقل احتجاج می کند و برای همین عقل صواب و عقاب قایل است» یعنی اگر کسی خلاف مسیر عقل حرکت کند خدا او را معاقب و معذب خواهد داشت و اگر کسی مطابق با عقل حرکت کند خداوند عالم به او ثواب و اجر خواهد داد. جناب سید مرتضی که الشریف المرتضی در جامعه عربی شناخته شده است با تقید به این امر که عقلانیت و عقل مدارِ حرکت های علمی هست بنیان های معرفتی و علوم اسلامی را پایه ریزی کردند و همچنین سرآمد آنها جناب شیخ مفید پرچمدار علم کلام و علم فقه است. ما اگر به دنبال وحدت صحیح و شایسته و همچنین به دنبال ایجاد اعتدال و عقلانیت هستیم باید از جایگاه عالمان و فرزانگان دینی و کسانی که در قله دانش، علوم اسلامی و جایگاه اسلامی هستند و به عنوان مراجع دینی محسوب می شوند بر اساس اقتدا به سید مرتضی، مرحوم کلینی و شیخ مفید مباحث دینی را در یک سطحی پایه ریزی کنند که جریان عقلانیت و اعتدال را برای همه امت اسلامی استوار سازد و از گرایش های فردی و فرقه ای پرهیز دهد در غیر اینصورت قطعاً جامعه در مقام عمل موفق نخواهد شد.

*علما و متولیان دینی، چه اقداماتی در بهبود  توجه جوامع به مسأله اعتدال دارند؟

جوادی آملی: از آن جهت که توده مردم تابع و مقلد مراجع، بزرگان و علمای دینی هستند طبیعی است که هرچه نگرش عقلانیت و اعتدال و وحدت از آن جایگاه بیشتر بجوشد، قطعاً جوامع هم به همان سمت حرکت می کنند. مثلا مردم امروزه توجه می کنند که علمایشان چه نوع حرکتی می کنند و اگر حرکت علما بر اساس عقلانیت و اعتدال نباشد و با فرقه گرای، جریان های فرقه ای را تشدید کنند و بر جنبه وحدت و اتحادی که سنت و سیرت ائمه معصومین (ع)بوده است تاکید نکنند این مسایل و اختلاف به سطح آنها هم کشیده می شود. بدون شک اختلاف بین مباحث مانند مسایل کلامی و حدیثی وجود دارد اما برای اداره یک جامعه بزرگ که بنا است یک نفع عمومی به عنوان منفعت اسلامی برای اسلام، جامعه اسلامی و بشر حاصل شود، بایستی که از اینگونه از اختلافات دست برداشت. این اختلافات، مدار وحدت اسلامی را نه تنها تامین نخواهد کرد بلکه باعث پراکندگی و تنازعاتی می شود که همه منافع را بر هدر خواهد داد. خدای عالم بر اساس همین معیار فرمود که این تنازعات باعث نزع قدرت و جلال و شکوه اسلامی خواهد بود و نهی صریح قرآن بر این امر هست که فرمود « ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» و این را باید به عنوان محکم ترین و اصلی ترین اصل قرار داد و سایر امور اسلامی را بر سایه این اصل تفسیر کرد. تا زمانی که این اصل مخدوش نشده است و اصل عدم تنازع، نزاع و درگیری و کشمکش وجود دارد اگر امری به این اصل برسد و بخواهد به این رکن اساسی جامعه اسلامی آسیبی برساند قطعاً صحیح نیست، گرچه مطلب حقی هم باشد اما چون در مقام عمل با این اصل اساسی در اصطکاک است، شایسته نیست. امیدواریم که علمای اسلامی مسؤولیت خودشان را بهتر متوجه شوند و بدانند که احیاناً توجه به برخی از اختلافات در میان امت و توده مردم همانند یک آتشی فضا را مشتعل خواهد ساخت و باعث اختلاف و تشتت و انداختن آتش در بین امت اسلامی خواهد شد و امیدواریم که انشالله همه ما توجه به وحدت اسلامی و توجه به رکن رکین عدم  نزاع و کشمکش در جامعه ی اسلامی داشته باشیم.


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات